ماه مبارک
اين ماه رو هميشه دوست داشتم از بچگی، از همون وقتی که حتی روزه هم نمیگرفتم اما عاشق وقت افطار و نشستن کنار سفره سحری بودم، همون روزهایی که به عشق این ماه یه نصفه روز رو مثلاً روزه کله گنجشکی میگرفتم و چشمم دنبال رنگینکی بود که گردو قلنبه ترش کرده بود ... یادش بخیر چقدر ماه رمضون گذشته و من هر سال فکر میکنم به کسایی که سال قبل آخرین ماهی بود که روزای ماه رمضون رو حالا یا با روزه یا بدون روزه گذروندن و خدا رو شکر می کنم که بازم یه ماه رمضون دیگه توان روزه داری بهم داده، خدایا ممنونتم ... این ماه خیلی دوست داشتنی تر شد برام چون خدای مهربون تو دختر خوبم رو توی همین ماه مهمون دلم کرد و سه سال اول زندگیت شب قدر من و بابا نذر داشتیم ....